Wp/bgn/تخار (قوم)

< Wp‎ | bgn
Wp > bgn > تخار (قوم)

یکی شه ایرانی تبارین قومانی گروپ ئان آتنت که تخاری ئی منتقه ئی تا زنده گی ئه کورتنت.

تاریخ edit

در میانه‌های سدهٔ دوم پیش از میلاد تخارها بر اثر تهاجمات هونها ناگزیر به نواحی غربی‌تر کوچ کردند. منابع چینی در شرح این رویداد از دو قوم یوئه‌چی و ووسون نام برده‌اند که از برابر هونها گریخته، و به نواحی فرغانه رانده‌اند و اندکی پس از ۱۶۰ ق.م. از سیحون (سیردریا) گذشتند و به قلمرو دولت یونانیِ باختر سرازیر شدند.[1][2] و میان سالهای ۱۴۰ تا ۱۳۰ ق.م. دولت یونانی باختر را برانداختند.[3] استرابون از مردمی چادرنشین به نام «تخاروی (Tokharoi)» یاد کرده است که در این تهاجم شرکت داشته‌اند. با برافتادن دولت یونانی باختر، این قبایل بیابان‌گرد دولت کوشانیان را بنیاد نهادند و پس از آن، تاریخ تخاریان و زیستگاه جدیدشان، یعنی تخارستان با تاریخ این دولت درآمیخت.[4]

با انقراض کوشانیان به دست شاپور اول ساسانی (۲۴۰-۲۷۰ میلادی) قلمرو آنان و از آن میان تخارستان بر قلمرو ساسانیان افزوده شد.[5] بنابر سنگ‌نوشتهٔ شاپور اول ساسانی در کعبهٔ زرتشت، او حکومت تخارستان را به پسرش نرسی سپرد و پس از آن، این سرزمین را استانداران ساسانی ملقب به «کوشانشاه» اداره می‌کردند[6]، تا آنکه در ۳۶۰ م. با تهاجمات گروهی از هونها موسوم به هونهای کیداری به نواحی شرقی شاهنشاهی ساسانیان، حکومت ایرانی کوشانشاهان برافتاد و این سرزمین به تصرف آنها درآمد.[7] اما دیری نپایید که در اواخر سدهٔ چهارم میلادی موج تازه‌ای از مهاجمان هون، معروف به هپتالی از جیحون گذشتند و کیداری‌ها را به نواحی جنوبی‌تر راندند و نخستین پادشاهی هپتالی را در تخارستان بنیاد نهادند که از تخارستان تا مرو را شامل می‌شد.[8] تخارستان در دست هپتالیان باقی بود، تا آنکه در حدود سال ۵۵۸ م. خسرو اول انوشیروان با یاری ترکان غربی آنجا را تصرف کرد و هپتالیان را به اطاعت درآورد. اما چیرگی ساسانیان بر تخارستان چندان نپایید، زیرا با گذر ترکان غربی از جیحون و استقرار در نواحی جنوبی آن، تخارستان به دست آنان افتاد.[9]

تخارستان در سال ۳۲ هجری قمری/۶۵۲ میلادی توسط سپاهیان عبدالله بن عامر بن کریز به جنگ و صلح گشوده، و بر قلمرو مسلمانان عرب افزوده شد.[10] از سدهٔ نهم میلادی به بعد (پس از آمدن قوم ترک‌تبار اویغور در سدهٔ نهم میلادی) از قوم تُخار و زبان تخاری دیگر اثری پیدا نشده و گمان می‌رود این زبان با هجوم اقوام ترک به منطقه منقرض شده باشد.[11]

پرهنگ edit

زوبان edit

سیم سر edit

گیپتجاه edit

مربوتین قوم و ملت ئان edit

  1. بیوار (A. D. H. Bivar)، تاریخ سرزمین‌های خاوری ایران (The History of Eastern Iran)، ص. ۱۲۲
  2. ریچارد نلسون فرای (Richard Nelson Frye)، ویراستار: احسان یارشاطر، تاریخ ایران کمبریج (The Cambridge History of Iran)، جلد سوم، لندن ۱۹۸۸،، ص. ۱۸۱
  3. گروسه (R. Grousset)، شاهنشاهی استپ‌ها (L’Empire des steppes)، پاریس٬ ۱۹۴۸
  4. رقیه بهزادی، قومهای کهن در آسیای مرکزی و فلات ایران، تهران، ۱۳۷۳ ش، ص. ۹
  5. گیرشمن (R. Ghirshman)، ایران (Iran)، لندن، ۱۹۶۱، ص. ۲۹۲
  6. بیوار (A. D. H. Bivar)، تاریخ سرزمین‌های خاوری ایران (The History of Eastern Iran)، ص. ۲۰۹
  7. همو، ص. ۲۱۲
  8. همانجا
  9. تاریخ طبری، ظهیرالدین نیشابوری، سلجوق‌نامه، تهران ۱۳۳۲ ش، 7 2/100
  10. احمد بلاذری، فتوح البلدان، به کوشش عبدالله انیس طباع و عمر انیس طباع، بیروت، ۱۴۰۷ ه.ق./۱۹۸۷ م.، صص. ۵۷۱-۵۷۴
  11. [مجموعهٔ یونسکو از تاریخ تمدن‌ها در آسیای میانه، جلد سوم UNESCO Collection of History of Civilizations of Central Asia))]